به گزارش شهرآرانیوز، «اهلیشدن آغاز آسیبدیدن است»؛ ولی روباه به شازدهکوچولو چیز دیگری گفته بود: «اهلیکردن آغاز دوستی است». اما انسانی که افسار طبیعت را از گردن خود کشیده و خودش افسار به گردن طبیعت انداخته، چگونه و چطور میتواند معنای دوستی با حیوانات را عملی کند؟ این سؤالی بود که کیارنگ علایی، عکاس و مدرس مشهدی که حامی گربههای آسیبدیده مشهد است، در یک نشست انتقال تجربه به آن پاسخ داد. انتشار کتاب «من مزاحم نیستم» از این مدرس عکاسی که چند روایت مستند درباره گربههای شهری است، حامیان و منتقدان حیوانات شهری را در «خانه هنر کاما» دور هم جمع کرد تا موارد بسیاری را که در این حوزه بحثبرانگیز هستند، واکاوی کنند. علایی در این نشست، درباره لزوم عقیمسازی حیوانات شهری، فرهنگ مهرورزی به حیوانات و نگاه علمی صحبت کرد.
بهخاطر اجدادمان، دربرابر گربهها مسئولیم!
علایی نشست را با پاسخ به این سؤالات که «چرا باید به گربهها پرداخت یا چرا میتوان نسبت به آنها مسئولیت داشت؟» و اینکه «چه منطقی در این باره وجود دارد؟» شروع کرد. او گفت: گربهها و سگها و به طور کل حیوانات شهری، حیوان جنگل نیستند، حیوان طبیعت هم نیستند و نباید در زیر مجموعههایی اینچنین طبقهبندی شوند. آنها نه زیست عادلانهای دارند و نه مرگ عادلانهای. ما به عنوان اشرف مخلوقات که تواناییهای بیشتر و امکانات بسیار بیشتری در مقایسه با آنها داریم، میتوانیم تا حدودی عدل را بر آنها حاکم کنیم. منطق زندگی روزمره ما و مشاهدات ما میگوید برای این حیوانات بهطور دائم توسط انسانها رنج تولید میشود. اما میشود این رنج را کاست.
این عکاس مشهدی درباره دیدگاهی که علم به حقوق حیوانات دارد نیز بیان کرد: طبیعت برای گربهها از دههها پیش تاکنون به دلیل دخالت آشکار انسان، طبیعتخواری و تملکجوییاش، زیستگاهی ایجاد نکرده است. گربهای که کاربری دیگری در طبیعت بکر خود داشته، نژادش توسط نیاکان ما دستکاری شده است. گربهها توسط اجداد ما بهخاطر منافع شخصیشان به تغییر غریزه مجبور شده و اهلی شدهاند. اهلیشدن هم آغاز آسیبدیدن است؛ بنابراین ما به خاطر آنچه آنها در نسلهای قبل از ما و در تاریخ انجام دادهاند، دربرابر گربههای شهری مسئولیم.
او گریزی هم به نگاه فلسفه زد و گفت: همه انسانها در زندگی ذاتاً به سمت معصومیت گرایش دارند. ما به آدمهایی که معصومیت دارند، علاقهمند میشویم؛ عاشقشان میشویم و به عنوان دوست خودمان انتخابشان میکنیم. از آدمهای دغل خوشمان نمیآید. این معصومیت ذاتی در گربهها نیز وجود دارد.
یکی از حاضران نشست خانه کاما پرسید که ما در دوراهی بین عقیمکردن یا اجازه برای زادوولد گربهها کدام را باید انتخاب کنیم؟ اصلا اگر این حیوانات عقیم نشوند، چه چیزی پیش میآید؟ علایی جواب داد: علم هیچگونه لذتی اعم از لذت جنسی، شهوانی یا احساس معنوی و حس مسئولیتپذیری و آیندهنگری درباره بچهدارشدن حیوانات قائل نمیشود. مگر در بعضی از گونههای خاص حیوانات و نه گربهها. وقتی سخن از حضور گربه در شهر میشود رنجهای آنان مضاعف و شرایط پیچیدهتر میشود. آنها در فضایی ناعادلانه زندگی میکنند. برای درک اینکه در این اوضاع نابسامانِ گربههای شهری، چگونه جمعیت آنها میتواند به صورت تصاعدی بالا رود، هیچ نیازی به مدرک ریاضی نیست. تنها لذتی که برای گربه بعد از تولد نوزادها وجود دارد، خوردن جفتهاست که بسیار مغذی است. این تنها غذای خوبی است که یک گربه ماده خیابانی در طی زندگیاش میخورد! اما خب وقتی گربه عقیم میشود، میل به پرسهزنی بهشدت کاهش مییابد، قلمروطلبی و جنگهای بر سر قلمرو کمرنگ میشود، ریسک زخمیشدن بر اثر جنگهای بینگربهای و ایجاد عفونت کاهش مییابد و نیاز نیست این همه به دنبال غذا برای خود و تولهها بگردد. حجم استرسی که گربههای مادر میکشند وحشتناک است، چرا که آنها تقریباً در تمام عمر خود باید مراقب تولهها باشند، در تمام روزهای سال آنها مشغول وقف جسم خود برای تولههای مدامزاییدهشده هستند. آنها را مدام از یک جا به جایی دیگر منتقل کنند تا توسط حیوانات دیگر شکار نشوند یا توسط انسان مورد آزار قرار نگیرند. با عقیمسازی تمام این استرسها از میان میرود. مهمترین خدمت در حق حیوانات خیابانی چه گربه و سگ، عقیمسازی است و اگر هر خانواده یک گربه را عقیم کند، وضعیت نابسامان گربههای شهری بسیار بهبود مییابد و آنها هم میتوانند کنار ما زندگی بهتری داشته باشند.
یکی دیگر از حاضران بحث را به سمت موضوعی پرچالش یعنی غذارسانی به حیوانات خیابانی برد و گفت: عدهای میگویند با غذادادن به سگها و گربهها چرخه طبیعی زندگی آنها را خراب میکنیم. علایی در پاسخ گفت: این سؤال کلیدی است و پاسخش جزو پیچیدگیهای نظام مدیریت شهری درباره حیوانات شهری در همه جای دنیاست. من برای این سؤال دو پاسخ دارم، یکی از نگاه علم و دیگری از نگاه اخلاق. این که حیوان شهری غذایش را خودش پیدا کند خیلی هم خوب است، اما چرا آنها به جای شکارکردن، توی سطل زبالههای محلهها هستند. حتماً یک جای کار میلنگد. افرادی که این سؤال را میکنند و معتقدند نباید غذارسانی کرد، اتفاقاً دشمن حیوانات شهری نیستند. آنها دغدغه محیط زیستی دارند ولی درکشان از موضوع ناقص است یا تحت تاثیر رسانهها، این درک دچار انحراف شده است. آنها میگویند شما با غذادادن به تولید مثل اینها کمک میکنید. میزان گزش آنها بیشتر میشود و هاری افزایش مییابد. اما پاسخ من به این سؤالها چیست. گربه گرسنه باز هم تولید مثل میکند و با غذا ندادن، تولید مثل متوقف نمیشود. دورههای فحلی گربه ماده و نر کاملاً مشخص است و تابعی از گرسنگی کشیدن یا سیری نیست. پاسخ دیگر به این افراد این است: قبول؛ ما از فردا به هیچ حیوانی در شهر غذا نمیدهیم. اما شرط ما برای این کار چیست؟ شرط ما این است که شما شش طبقه و هفت طبقه نسازید، تراکم نخرید، زمینخواری نکنید، تمام کوهپایهها را خانه نسازید، تمام دریاچهها را آلوده نکنید، سهم فضای سبز شهری را مدام کاهش ندهید، بزرگراههای ما را ایمن و استاندارد کنید، اطراف آزادراههای ما را فنس بکشید تا حیوانها نتوانند بیایند داخل جاده. شما طبیعتشان را برگردانید، ما هم غذا نمیدهیم. در واقع پاسخ علمی به این سؤال این است که تمام موجودات افسارشان به دست طبیعت است، اما از یک نقطه عطف تاریخی، این مسیر طبیعی کاملاً دست خورده شد. دقیقاً از جایی که انسان برای رفع نیازهایش کوشید همه چیز طبیعت را به تسخیر خود درآورد. از این نقطه، انسان افسار طبیعت را از گردن خود کشید و خودش افسار به گردن طبیعت انداخت.
او افزود: حالا برویم سراغ مشاهدات میدانی؛ چند گربه هر روز صبح زود در موتور ماشینها میسوزند؟ چند گربه هر روز در سینی ماشینها فلج میشوند؟ حداقل بیست مورد از این آسیبها را خود من در یکیدو سال اخیر امداد کردهام. وقتی گربه در کاپوت ماشین میخوابد، معنایش این است که طبیعتش را از او سلب کردهاید و او در شهر، جایی برای اختفا و گرمماندن ندارد. برسیم به غریزه شکار که سالهاست توسط انسان سرکوب شده است. شما گربهها را تشویق به شکار نمیکنید. شما سعی میکنید شکار را نجات دهید. شما محدود و محصورش کردید. شما چند موش، مارمولک یا سوسک در کوچه و خیابانهای مشهد میبینید؟ اینها توسط شبکههای فاضلاب از بین رفتهاند و جمعیتشان بسیار کم شده، پس شکار هم مفهوم خودش را از دست میدهد و پیشتر از آن، شما گربهها را برای نیازهای خودتان در مزرعه و زمینهای کشاورزی اهلی کردید.
این مدرس حامی گربههای آسیبدیده به این هم اشاره کرد که درباره فرهنگ غذارسانی به حیوانات شهری اشکالات متعدد وجود دارد و مشکل در غذارسانی نیست، بلکه مشکل در این است که غذارسانی اصولی انجام نمیشود. علایی گفت: اولاً ریختن غذا برای گربه روی زمین و معابر کاملاً غلط است و با این کار انواع میکروبها وارد غذایش میشود و بهداشت محیط نیز برای انسانها خدشهدار میشود. همچنین دادن غذای خشک ایرانی عین ظلم به حیوانات است و گربه را دچار مشکلات کلیه، کبد و مثانه خواهد کرد. این غذا از مواد مناسبی تولید نشده و دادن آنها به حیوانات ظلم است، غذای خشک معتبر تهیه کنید و آن را در ظرفهای یکبارمصرف و بیرنگ در خیابان بگذارید تا زبالهگردها بلافاصله آنها را جمع نکنند. همچنین بایستید و تا پایان غذاخوردن گربه، همراهیاش کنید و سپس ظرف را جمع کنید. به طور کلی غذای خشک معتبر به دلیل فرمول مناسب آن برای گوارش گربه و مغذی بودن و برخورداری از ویتامینهای متعدد برای حیوانات خیابانی بر غذایتر ارجح است.
موضوع امداد به حیوانات شهری هم مسئله پیچیده دیگری است که علایی بر این نظر است که وقتی در خیابان حیوان آسیبدیده میبینید، برای امداد به او به دیگرانی که اطلاعاتی دارند، پیامک ندهید که بیایند کمک. تا شما پیام بدهید و فردی را بکشانید آنجا، گربه یا رفته خودش را پنهان کند یا تلف شده است. درواقع ما نهادی برای کمکهای اولیه مانند اورژانس انسانی برای حیوانات آسیبدیده نداریم. اگرچه انتشار کتاب «کمکهای اولیه برای گربهها» توسط آقای لویک اواکم در این روزها نعمت بزرگی است. او اضافه کرد: بهترین کار این است که با انداختن حوله بزرگی روی گربه او را بگیرید. در جایی مانند جعبه محصورش کنید و سریعاًً او را به کلینیک برسانید. نظارهگر جاندادن او کف خیابان نباشید، چرا که بسیاری از گربههای تصادفی را اگر به کلینیکها برسانید، میتوانند زنده بمانند.
اما آخرین موضوعی که در نشست خانه کاما مطرح شد، مسئله مهم سرپرستی گربهها در خانه بود. کیارنگ علایی با سابقه هفت سال امداد مداوم به گربههای آسیبدیده مشهد، در این باره نظر قاطعی دارد. او گفت: نگهداری گربه سالم در داخل خانه، شاید بزرگترین ظلم به گربهها باشد. این کار یعنی حبس دائم خانگی. چیزی شبیه به حبس ابد یک انسان. ببینید مهمترین مسئله اینجاست که با نگهداری یک گربه سالم در خانه این موجود علیه تمام غرائزش میشود. او مدام خانه را با فضای بیرون شبیهسازی میکند. دنبال شکارش میگردد. شب بیدار میماند چون فکر میکند در فضای بیرون زندگی میکند. اگرچه گربهها سریعاً خودشان را با هر شرایط و محیطی وفق میدهند و ذاتاً به خودشان سخت نمیگیرند، اما نظر من این است که گربه سالم را به سرپرستی نگیرید؛ بلکه گربههای آسیبدیده، معلول، کمبینا، بدون دست، بدون پا، فلج یا گربهای که به دلیل آسیب در فضای شهری توان زندگی در شهر را ندارد، به سرپرستی بگیرید. گربهها را مطلقاً نخرید، با این کار شما به مافیای وحشتناک تولهکشی در ایران که تماماً حیوانآزاری است، کمک کردهاید. تولهکشی به نظر من یکی از بزههای اجتماعی است که قطعاً باید متوقف شود.